:|

ساخت وبلاگ
توی خواب بغلم می‌کرد، می‌ذاشتم توی ماشین، با مامان‌جون منو می‌بردن باغ.کرتا رو که آب می‌داد، در دو طرف مسیر وسط باغ رو می‌بست که آب جمع بشه و من آب‌بازی کنم.لجن حوض خونه رو صب می‌شست، آب تازه می‌ریخت توش که تا ظهر گرم بشه و بعدازظهر ماها بریم آب بازی.پا روی پام می‌ذاشت، می‌خندید، می‌گفت «خب چرا نمی‌ :|...ادامه مطلب
ما را در سایت :| دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mtheinfernog بازدید : 130 تاريخ : شنبه 14 اسفند 1400 ساعت: 22:34

طی یک سال گذشته، دوتا بابابزرگام رو از دست دادم. اون هفته چهلم یکی بود و هنوز سالگرد اون یکی نشده. خلاصه می‌خوام بگم سال سختی بود. ترم اول دانشگاه برام هنوز یک ماه نشده زجرآور شد - هم‌کلاسی مزخرفی داشتم و عادت نداشتم ترم اول دانشگاه با دعوا یکی رو از سر خودم باز کنم، اونم آدمی که هرگز ندیده بودمش و :|...ادامه مطلب
ما را در سایت :| دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mtheinfernog بازدید : 142 تاريخ : شنبه 14 اسفند 1400 ساعت: 22:34

تو رو به خدا اجازه بدید کسی که حالش بده، حالش بد باشه! بذارید آدم غم رو هم مثل بقیه احساساتش حس کنه، بهش فکر کنه، ریشه‌ش رو پیدا کنه و در نهایت ازش عبور کنه! این که جفت پا می‌پرید وسط حال بد بقیه که « :|...ادامه مطلب
ما را در سایت :| دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mtheinfernog بازدید : 205 تاريخ : دوشنبه 10 آذر 1399 ساعت: 4:26

به زودی در این وبلاگ یک طویله به سبک شیخنا دردانه نوشته و پست خواهد شد.

به محض این که از هفت خوان ثبت نام دانشگاه بتونم عبور کنم.

:|...
ما را در سایت :| دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mtheinfernog بازدید : 164 تاريخ : دوشنبه 10 آذر 1399 ساعت: 4:26

خب! درسته که تقصیر منه که مثل آدم، به موقع پست نمی‌ذارم و همه خاطراتم روی هم انبار می‌شه؛ اما بنده از تعریف کردن هیچی نخواهم گذشت :دی از کنکور شروع کنیم. شاید باورتون نشه ولی الان اصلا یادم نمیاد من ک :|...ادامه مطلب
ما را در سایت :| دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mtheinfernog بازدید : 171 تاريخ : دوشنبه 10 آذر 1399 ساعت: 4:26

بنده خودم تختم رو که مرتب می کنم حس می کنم کوه کندمحالا که همه اومدن از کارای قرنطینه‌ایشون گفتن؛ منم بازی :دی با این که من خیر سرم امسال کنکوری‌ام و باید در حال خفه کردن خودم با کتابام باشم، عملا به خاطر اختلال اضطرابی که دارم فلج می‌شم و هیچ کاری از :|...ادامه مطلب
ما را در سایت :| دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mtheinfernog بازدید : 182 تاريخ : جمعه 5 ارديبهشت 1399 ساعت: 19:04

چهارشنبه‌ی هفته پیش، درست قبل از این که بلیتای چارتری هواپیمامون به کیش رو در ارزون‌ترین حالت ممکنش بگیریم و خیال خودمون رو راحت کنیم و بدون برادر کوچک بریم کیش؛ از دانشگاه شهید بهشتی زنگ زدن به پدر ک :|...ادامه مطلب
ما را در سایت :| دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mtheinfernog بازدید : 198 تاريخ : شنبه 24 اسفند 1398 ساعت: 6:32

خب، من که دوباره به قول معلم کلاس چهارم دبستانم، «نیست در جهان» شده بودم :) یکی از دلایلش هم شدت اتفاقاتیه که توی این مدت بعد از سفر برام افتاد و بهم مهلت نداد حتی حال دوستام رو بپرسم؛ که اگه الان بخو :|...ادامه مطلب
ما را در سایت :| دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mtheinfernog بازدید : 178 تاريخ : شنبه 24 اسفند 1398 ساعت: 6:32

Friday the thirteenth of a winter that didn't arrive Covering each bead of sand, Slithering through the carved maze on the ground, the brand embedded deep in the flesh  that glows in the sun like the :|...ادامه مطلب
ما را در سایت :| دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mtheinfernog بازدید : 178 تاريخ : سه شنبه 24 دی 1398 ساعت: 18:41

من اگه همین الان بلند شم، پتوی روی تختم رو جمع کنم، لیوان خالی آبلیمو عسلم رو بذارم روی میز، کتابهای کنار تختم رو بردارم و بچینم روی تخت برای خوندن، یه سیب زمینی و دو تا تخم مرغ بذارم آب‌پز بشه، و ح :|...ادامه مطلب
ما را در سایت :| دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mtheinfernog بازدید : 187 تاريخ : پنجشنبه 5 دی 1398 ساعت: 6:49